از روزی که بشر متولد نشده بود هنوز، کلی تعریف برای زندگی وجود داشت که بعدترها از بعضیاش استفاده شد از بعضیاش نه ! بعضیا طول زندگی رو تعریف کردن و بعضیا عرضشو و همشون هم در یکی از جهات جغراییایی زندگی وقت گذروندن و خلاص .
امروز صبح که از خواب پا شدم تصمیم گرفتم تعریف جدید از زندگی رو که مدتیه باهاش درگیرم در اختیار رسانه های عمومی و مردم بزارم تا نامم در تاریخ به عنوان .... ...
...
...
...
ببخشید ! به ذهنم رسید آدما (و همچنین حواها ) یه دورهی زندگی ندارن بلکه دوره های متعدد زندگی دارن که بسته به شخصیت و نوع هر کس از یکی تا میلیونها می رسه . هر دوره ی زندگی آدم از لحظه ای متولد می شه که با یه آدم خاص آشنا می شه ( ایضا با یه حوای خاص ) و طول اون دوره از زندگیش به اندازه ی همون آشناییه
بیخود لبخند ملیح نزنین طبق قوانین اثبات شده ی علمی و غیرعلمی اگر حتی یک مورد مثال وجود داشته باشه بیان فرضیه رو ممکن میکنه حالا هم حداقل خود من چون اینجوری هستم پس می تونم این فرضیه رو اعلام کنم و ... کی جرات داره ردش کنه ؟
همیشه از وقتی که یادم میاد با کسی آشنا می شدم که پر از انرژیهای نو ( تو مایه های خورشیدی و اینا ) و چیزای جدید برام بوده و یه دوره ی خوب زندگیرو با اون شروع کردم تا وقتی که بودم و بوده !
بعدش یه مدتی ( کوتاه یا بلند ) می افتادم رو دور روزمرگی و روزمرگی و به قول خودم زردگی ! کم کم که رو به خاموشی می رفتم و کم مونده بود که کلا بی خیال بشم دوباره با یک نفر آشنا می شدم که روز از نو و زندگی از نو ...
تازگی جاتون خالی با یک نفر آشنا شدم که به قول خودش هورااااااااااااااااااااااااااااا پر از انرژیهای نو و هوای تازه پر از موج دریا، برگ سبز ، حرف نو و خیلی چیزای دیگه که لازمه ی یه زندگی جدید و عالیه احساس می کنم یه زندگی جدید برام شروع شده زندگی که امیدوارم بعد از این مدت زردگی طولانی ، خیلی طولانی تر باشه خیلی دعا کنین ...
:)) وای خدای من، ریسه رفتم. خیلی شرمنده میکنین آقا. الان اینایی که گفتین من بودم آیا؟ خیلی مرحمت، خیلی محبت، خیلی من برم خودم رو پرت کنم حتا