صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

حرف تکراری

اونقدر هرجا رسیدم و اجازه داشتم ؛ این حرفا رو زدم که برای خودمم باعث بروز آلرژی حاد میشه ولی انصافا حرفای  خوبیه !

غربیها به خصوص مردم کشورهای اروپایی ، علی رغم اینکه الان به نزدیکای ته خط رسیدن و دارن از درون می پاشن اما بعضی اخلاق و رفتارهاشون هم بسیار خوبه و می تونه مورد استفاده همه مردم باشه ( البته به نظر این حقیر )

اول : اکثر مردم از اعتراف به اشتباهشون و تغییر دادن رویه غلطی که داشتن در زندگی روزمره ترسی ندارن و به محض اینکه متوجه اشتباه می شن دو کار رو بدون خجالت یا ترس از کسر لاتی ! انجام می دن

1-  به اشتباهشون اعتراف می کنن به خصوص اگه طرفی هم در کار بوده باشه ، سریع اونو پیدا می کنن و به اشتباه  خودشون اعتراف می کنن حتی اگه مدتها گذشته باشه و داستان فراموش شده باشه

2-  بدون خجالت در هر مقام علمی ، خانوادگی یا اجتماعی که باشن رفتار اشتباهشون رو ترک می کنن و رفتار جدیدی رو شروع می کنن . اگر هم اشتباه در مورد کسی باشه سعی زیادی می کنن تا به میل طرف اون اشتباه جبران بشه و به اصطلاح از دلش در بیارن ( نه اونطوری که خودشون می خوان یا راحتتره بلکه همونطور که طرف دوست داره )

اما در مقابل اون طرفی که جلوش اعتراف میشه یا اطرافیان فرد خاطی هم سه  کار خیلی مهم انجام می دهند :

1-  به محض شنیدن اعتراف ؛ احساس ناراحتی خودشون رو بروز می دن و بخشش یا عدم بخشش خطاکار را بهش اعلام می کنن بدون رودربایستی ! البته اغلب بعد از عذرخواهی  ، خاطی بخشیده میشه ،  بدون اونکه کینه ای مونده باشه یا قرار باشه بعدا تلافی بشه !

2-   کمک می کنن تا فرد رفتار خودشو اصلاح کنه یا حداقل دستشو باز میزارن و مسخرش نمی کنن

3- اگر اشتباه در مورد اونا روی داده باشه به فرد پشیمان اجازه میدن تا جبران کنه یعنی رفتار جبرانی یا تلاش اونو برای جبران قبول می کنن

اما ... شرقیها ، بخصوص ما ایرانیها ، دقیقا سه کار عکس این کارها رو انجام می دهیم اول از همه به طرف می گیم " نه بابا این حرفا چیه ، حلال سلامتیت باشه " و از این تعارفها اما چنان کینه ای به دل می گیریم که تا گناهکار رو به خاک سیاه ننشونیم کمرنگ نمیشه ( نگفتم پاک ، گفتم کم رنگ ) تازه بعد از همه چیز هم یه کدورت کوچولویی ته دلمون می مونه که به محض وقوع یک اشتباه دیگه دوباره تازه و به روز ( Update ) می شه ! دوم اینکه تا می بینیم یه نفر روش خودشو عوض کرده یا خدای نکرده دیروز یه طور رفتار می کرده و امروز سعی می کنه اصلاحش کنه فوری بهش می خندیم و دستش میندازیم که : چی شد ؟ تو که تا دیروز نماز نمی خوندی حالا چی شده ؟ تو که تا دیروز مهربون نبودی ؟ تو که تا دیروز ... تو که تا دیروز.... خلاصه اونقدر می گیم که طرف برمی گرده از قبلش هم بدتر میشه و دیگه فکر خوب شدن رو تو سرش راه نمی ده !!! اگر هم اندکی مقاومت داشته باشه شروع می کنیم به تجزیه و تحلیل دلایل روانشناسی ، پول شناسی ، مغز شناسی و همه چیز شناسی تغییر رفتار او و جار می زنیم که : آره حتما وام می خواد ، دلش گیر کرده ، چون طرف ... اینجوریه ... ؛ چون اونجوریه ... همونطوریه و الخ

و در نهایت و بدتر ازهمه اینکه به طرف ، مهلت نمی دیم جبران کنه مثلاً هدیه شو میندازیم تو فاضلاب ، دسته گلشو میدیم بز بخوره ، به جای جواب سلام می گیم خودتو لوس نکن یا کمکشو قبول نمی کنیم حتی اگه در حد مرگ بهش نیاز داشته باشیم !!!

تازه ما به کسی نمی گیم از دستش ناراحتیم تا جوابها و توجیهاتشو بشنویم و ببخشیمش ؛ بلکه قیافه می گیریم و باهاش لج می کنیم اگه خودش IQ بالای 200 یا علم غیب داشت که می فهمه و در صدد منت کشی برمیاد ولی اگه کف دستشو نتونه بو کنه اول محکوم به کفر و بعدا اعدام میشه اونم بدون حضور هیئت منصفه و با رای دادگاه صحرایی ! که قاضی و دادستان و منشی و مجری حکمش خودمونیم ، تنهایی !